انشا در مورد تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید برای دانش آموزان

انشا در مورد تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید برای دانش آموزان : اگر از دانش آموزان سوال کنید که بهترین زنگ شان در طول دوران مدرسه کدام زنگ بوده، بسیاری از آنها در جواب زنگ انشاء را به شما معرفی می کنند چون این زنگ خاطره های بسیار خوبی را در ذهن دانش آموزان از مدرسه به جای می گذارد مخصوصا اگر موضوع انشا در مورد تابستان و تعطیلات باشد.

این پست شامل دو انشاء در خصوص تعطیلات تابستان می باشد. 

انشا درباره تعطیلات تابستان

امسال تابستان برای من متفاوت تر از سال های قبل بود چون پدر و مادرم تصمیم گرفته بودند که من و خواهر و برادرم را به مسافرت ببرند تا ما از تعطیلات تابستان خودمان لذت ببریم.

کم کم به فصل تابستان نزدیک می شدیم و پدر از ما سوال کرد که بچه ها دوست دارید برای سفر چه شهری را برای مقصد انتخاب کنیم و به آنجا برویم… هنوز صحبت پدرم تمام نشده بود که من سریع گفتم پدر میشه ما را امسال به مشهد ببری… پدرم از شنیدن نام مشهد یکباره خوشحال شد و جلو آمد و صورتم را بوسید و گفت فرزند عزیزم چه جای بهتر از شهر امام رضا (ع) و از خواهر و برادرم پرسید بچه ها شما هم موافقید که به مشهد برویم و آنها هم مشتاقانه گفتند پدر ما هم اماده ایم…

همین موقع بود که مادر از آشپزخانه امد و گفت خب تصمیم گرفتید که تابستان کجا بریم و زمانی که نام مشهد رو شنید اشک درون چشم هایش جمع شد و گفت چقدر خوشحالم که امام رضا امسال ما را طلبیده که به پابوسش بریم.

پدرم گفت بچه ها بروید و چمدان هایتان را ببندید تا سفرمان را به مقصد شروع کنیم. البته به جز اینکه برنامه ی سفر ما به مشهد؛ من تصمیم گرفته بودم تا بقیه زمان فصل تابستانم را بیهوده تلف نکنم و به کلاس های اموزشی و ورزشی نیز بروم. به همین خاطر از پدرم خواستم تا مرا در کلاس شنا ثبت نام کند و پس از بازگشت ما از سفر من در کلاس شنا نیز ساعتهای را پشت سر گذاشتم.

تعطیلات فصل تابستان

قبل از سفر به مشهد مقدس برای خودم کتاب های داستان کودکانه ی را خریداری کردم تا اگر در زمان سفر فرصت خالی داشتم از کتاب خواندن غافل نشوم و پس از آن در طول تابستان کتاب خواندن را در اولویت قرار داده بودم. کتاب های زیادی خواندم و البته تجربه های خوب و ایده های جدیدی نیز در ذهنم به وجود آمده که شاید بعدها از آن ها استفاده کنم. خب تا اینجا تابستان من با کلاس شنا و مطالعه همراه بود و سفر به مشهد که هنوز از دیدنی های که در طول سفر داشتم چیزی براتون نگفتم.

زمان شروع سفر شد و ما چمدان به دست به ماشینمان نزدیک شدیم و سفرمان را با نام خداوند بزرگ شروع کردیم. پدرم به مادرم و ما گفت که بچه ها در طول راه از شهرهای مختلفی دیدن می کنیم تا در جاده خسته نشویم. حوصله تان را سر نبرم و خسته تان نکنم. ما از شهرهای مختلفی رد شدیم و مکان های دیدنی زیادی را دیدیم تا به شهر زیبای امام رضا رسیدیم.

زمانی که تابلوی ورود به شهر مقدس را دیدم باورتان نمی شود انطور که خوشحال بودم دوست داشتم بقیه راه را تا رسیدن به حرم مطهر امام رضا ع پیاده بروم.

پس از اینکه به مشهد مقدس رسیدم به زیارت امام رضا ع رفتیم و ساعت های را در بارگاه ملکوتی امام هشتم سپری کردیم و پس از آن برای استراحت به هتل رفتیم. در مدت زمانی که ما در مشهد بودیم به دیدنی های دیگر نیز رفتیم مثل آرامگاه فردوسی، آرامگاه نادرشاه، خواجه اباصلت ،شاندیز، خواجه ربیع، پارک های آبی که هر کدام از آنها واقعا زیبایی خاص خودش را داشت و خاطره ی خوبی از سفر ما در ذهنمان حک کرد. پس از گذشت چند روز سفر ما به پایان رسید و به شهرمان بازگشتیم. این تابستان من با سفر به مشهد به عنوان خاطره انگیزترین و بهترین روزهای تعطیلاتم سپری شد.

انشا درباره ی تعطیلات تابستان خود را چطور گذراندید

انشا در مورد تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید برای دانش آموزان (انشاءی دوم) : ما برای تابستان امسال تصمیم داشتیم تا برنامه های مختلفی را اجرا کنیم و کلی برنامه ریزی برای تعطیلات تابستانمان داشتیم. پدرم گفته بود که ما را به سمت شمال می برد تا از حال و هوای شمال و سواحل زیبایش لذت ببریم. ولی متاسفانه پدرم گفت که امسال در جاده های شمال ترافیک خیلی زیاده و نمی تونه ما را به شمال ببره. اولش بعد از شنیدن این خبر طبیعی بود که خیلی ناراحت بشم ولی بعدش ناچارا مجبور شدیم از فکر این سفر بیرون بیایم و به سراغ اجرا کردن بقیه برنامه هام برم.

از پدرم خواستم حالا که ما نمی توانیم به مسافرت برویم منو در یکی از باشگاه های ورزشی ثبت نام کنه تا بتونم تابستانم را مفید بگذرونم. پدرم گفت به چه ورزشی علاقه داری سریع گفتم پدر منو کلاس شنا بنویس و برای اینکه بعدا زبان انگلیسی خیلی برام مفیده. علاوه بر اینکه کلاس ورزشی ثبت نام می کنه برام کلاس زبان انگلیسی هم در نظر بگیره. پدرم هم چون بهم قول داده بود منو داخل هر دو کلاس ثبت نام کرد و من تونستم کل تابستونم رو با این کلاس ها بگذرونم.

البته اون چیزی که واقعا لذت بخش ترین قسمت تابستونم بود رفتن به دیدن مادر بزرگ و پدربزرگم بود. اون ها در یکی از روستاهای نزدیک شهرمون ساکن هستند و ما هر سال برای تقریبا یکی دو هفته به دیدن پدربزرگم و مادربزرگم می رویم. لذتی که در این مدت داخل روستاها در کنار خانوادم و بزرگانم گذروندم رو با هیچ چی نمیشه عوض کرد. مادر بزرگم شبا موقع خواب برام قصه می گفت و کلی ما رو نصحیت می کرد که واقعا حرفهای او برام خیلی باارزشه و بهش قول دادم دونه به دونه همشو اجرا کنم. یکی از قول های که داخل تابستان امسال به مادربزرگم دادم اینه تمام تلاشم رو در درس خوندن سال جدید انجام بدم تا بتونم با نمره های عالی مادر بزرگ نازنینم رو شاد کنم.

مقالات مرتبط :

انشا در مورد شب یلدا

انشاء در مورد ماه رمضان و روزه داری

انشا در مورد فداکاری : در مورد فداکاری سوال طرح کنید و جواب آنرا بنویسید