ملیندا در یک خانواده از طبقه متوسط اجتماع، در دالاس به دنیا آمد، ولی اکنون با ثروتمندترین مرد آمریکا زیر یک سقف زندگی می کند و با اینکه حدود 52 سال سن دارد هنوز رویاهای زیادی را در سر می پرواند که یکی از آن ها گسترش هرچه بیشتر بنیاد خیریه گیتس است.او زمان وانرژی زیادی را صرف اداره بنیاد خیریه اش میکند، به طوری که پس از بازگشت از مایکروسافت به خانه در حالی که خستگی زیادی را در این غول بزرگ نرم افزاری پشت سر گذاشته است، مشغول فراهم کردن مقاله خود درباره راهکارهای مبارزه با یک بیماری خاص می شود و روز بعد مجبور است تا در کنفرانسی در مورد آن به صحبت بنشیند، ولی او تمام این کارها را با عشق و علاقه انجام می دهد.
گفتنی است ملیندا بر خلاف محبوبیتش تمایلی به خودنمایی و ظاهر شدن در دیدگان عمومی و رسانهها ندارد، از این رو مصاحبه های زیادی با وی در دسترس نیست.
ملیندا وقتی 14 سال داشت اولین کامپیوتر خود را که یک اپل II بود از خانواده هدیه گرفت. او زبان برنامهنویسی بیسیک را با همین کامپیوتر یاد گرفت تا اینکه دو سال بعد دومین کامپیوتر عمرش را هم دید .این بار پدرش برای او یک اپل III خریده بود.
در دوران تحصیل در دبیرستان او دوست داشت که به کالج نتردام برود و سرانجام موفق به این کار شد، اما مسئولان این کالج دپارتمان کامپیوتر را تعطیل کردند و از این رو ملیندا به کالج دوک و بعد از بعد از فارغ التحصیلی برای کاراموزی به IBM رفت.
وقتی ملیندا 22 ساله بود به عنوان یک مدیر بازاریابی نسخههای ابتدایی نرم افزار ورد وارد سیاتل شد و به خانواده مایکروسافت پیوست.4 ماه بعد وقتی که برای یک نمایش رایانههای شخصی به نیویورک رفته و در یک میهمانی شام در کنار بیل گیتس نشسته بود، نگاهش بیل گیتس را مجذوب کرد! اما مال و منال بیل برای رسیدن به وی کافی نبود چون مادر ملیندا در آغاز با رفت و آمد آنها مخالفت میکرد، اما چه کسی است که بتواند میان دو فرد عاشق را بگیرد؟!
بیل مدتی بعد از آن اتفاق او را رسما به شام دعوت میکند و این آغازی است برای ملیندا تا بله را گفته و این چنین زن ثروتمندترین مرد جهان شود.
ملیندا از ازدواج با گیتس وحشت داشت. اگرچه او تحصیلات دانشگاهی بیشتری از بیل داشت،اما در عوض بیل موفقیت زیادی کسب کرده بود، موفقیتی که زندگی طبیعی را از او دریغ میکرد. مطمئنا ریاست غول نرم افزاری دنیا با وقت گذاشتن زیاد برای خانواده با هم مقدور نبود.در اول ژانویه سال 1994 سرانجام بیل و ملیندا با هم ازدواج کردند.این مراسم در جزایر هاوایی برگزار شد و خواننده مورد علاقهشان یعنی ویلی نلسون در آن خوانندگی کرد.
“ایدههای خارقالعاده” و “حس بزرگی از فان” دو دلیلی است که ملیندا را در زمان جوانی به سوی یک رابطه عاشقانه با بیل گیتس کشانده است.
اوی با گفتن خاطراتش هدف دارد تا زندگی بهتری را برای زنان آینده جهان در کنار مردان موفق ترسیم کند، چون این مهم تنها با داشتن صبر و حوصله امکان پذیر است.سال ها طول کشید تا ملیندا بتواند وارد خانه ثروتمندترین مرد دنیا بشود و 7 سال زمان برد تا ازدواج آن دو رسمی شود.
نظرات در مورد : چگونه ملیندا عاشق بیل گیتس شد؟