انشا در مورد راز های موفقیت

انشا در مورد موفقیت : اول ار هر چیزی باید بگوییم موفقیت می تواند از نگاه هر کسی متفاوت باشد. مثلا برخی دوست دارند که پولدار شوند یا در مقابل عده ی دوست دارند به درجه علمی بالایی برسد. در هر صورت به نظر من آنچه که می تواند ما را به موفقیت برساند تلاش است و اینکه هیچ وقت دست از کار نکشیدن و شکست را قبول نکردن میتواند ما را به موفقیت نزدیک کند. در ادامه این پست می خواهیم دو انشاء در مورد رازهای موفقیت بنویسم. زوم تک را تا پایان این پست همراهی کنید…

انشاء در مورد موفقیت

زمانی می توانیم موفق باشیم که وقتی به گذشته مان فکر می کنیم از خودمان رضایت داشته باشیم و بدانیم کارهای که باید انجام بدهیم را به بهترین شکل دنبال کرده ایم. به قولی بزرگی که می گفت زمانی ما به موفقیت رسیده ایم که از خودمان احساس رضایت داشته باشیم. به همین جهت برای هر کار درست و صحیحی که انجام بدهیم و از آن رضایت داشته باشیم باید هدفمند باشیم به بیانی ساده تر زمانی موفق تر هستیم که هدفمند زندگی کنیم و برای رسیدن به خواسته هایمان تلاش کنیم.

بارها دیده ایم افرادی که یکبار شکست می خورند دیگر ناامید می شوند و دست به هیچ کاری نمی کنند این ها فکر می کنند که خوشبختی و موفقیت دست و پا دارد و به سراغشان می آید و نمی دانند که اینها هستند که باید خودشان به سراغ خوشبختی بروند.

زمانی که هدف داشته باشیم زندگی مان معنی و مفهوم پیدا می کند. هدف ها به ما نشان می دهند که از چه راهی حرکت کنیم و مسیر را مشخص می کنند. وقتی در آغاز راه هستیم طبیعی است که قدرتمندتر و محکم تر پیش برویم و انرژی بیشتری داریم و البته که اینگونه موثرتر خواهیم بود. ما در مسیر اهدافمان رشد می کنیم و بزرگ تر می شویم و با پیچ و خم های راه روبرو می شویم و حتی شکست های زیادی را نیز می توانیم تجربه کنیم تا به نسخه ی ایده ال مان برسیم.

راز موفقیت و خوشبختی در زندگی رشد و تکامل می باشد. اگر می خواهیم که به توانایی های بیشتری دست پیدا کنیم و استعدادهایمان را شکوفا کنیم دقیقا باید برای خودمان مشخص کنیم که از زندگی چه می خواهیم و به سراغ شناسایی راههای برویم که می توانند ما را به خواسته هایمان برسانند.

چه کسانی موفق می شوند؟

افرادی می توانند موفق باشند که همیشه اینده را پیش رو داشته باشند و به ایندشان فکر کنند. آنها تنها به شرایط حال دقت نمی کنند و مداوم به این فکر می کنند که قرار است برای چه هدفی تلاش کنند و از زندگی چه می خواهند. اما آنهایی که شکست می خورند تنها به گذشته فکر می کنند و غرق در افسوس کارهای هستند که گذشته باید انجام میدادند و اینگونه حال و آینده شان را نیز از دست می دهند.

پس روی مواردی تمرکز کنیم که شما توان تغییر دادن آن را داشته اید و سپس هدف را از همانجا آغاز کنید.شاید همان لحظه نتوانید یک کسب و کار جدید را شروع کنید ولی با یادگیری مسیرهای آن شما می توانید به موفقیت نزدیک شوید.

برای اینکه سریع تر به نتیجه برسید به توانایی هایتان فکر کنید از ساده ترین توانایی ها یا مشکل ترین ها… مثلا شاید برخی فکر کنند هیچ توانایی را ندارند ولی اگر خواندن و نوشتن را می دانید پس میتوانیم بیشتر یادبگیرید و توانایی هایتان را زیادتر کنید. در اخر می خواهم به شما بگویم که خودتان را دست کم نگیرید. این شما هستید که آینده را برای خودتان رقم می زنید.

انشاء دوم (انتشا در مورد راز های موفقیت)

هر روز زندگی هر کدام از ما با اتفاقات جورواجور رقم می خورد و تقریبا روزهایمان با یکدیگر متفاوت است. در واقع هر چقدر ما بتوانیم به فکر آینده باشیم پس موفق تر خواهیم بود.

راز موفقیت هر انسانی خودشناسی است. اگر انسان بتواند خودش را به خوبی بشناسد و توانایی هایش را دست کم نگیرد پس موفق تر خواهد بود. اگر انسان هر روز بیش تر از گذشته تلاش کند و در مقابل شکست سریع ناامید نشود و به جنگ با سختی ها و شکست ها برود شکی نیست که به هر آنچه که می خواهد می رسد.

هیچ کس نمی تواند بدون سختی به موفقیت برسد و به بیانی ساده تر هیچ موفقیتی نیست که بدون دلیل باشد. انسان ها وقتی از سختی ها و مشکلات رد می شوند تازه می توانند متوجه شوند که آرامشی که در لحظه های زندگی داشته اند چقدر ارزشمند بوده است و هیچ وقت نباید ناشکر باشند.

فرقی نمی کند که شما در زندگی چه مسیری را انتخاب می کنید تا به موفقیت برسید و اینجا مهم است که خودتان مسیر درست را انتخاب کنید و احساس رضایت از تصمیم تان داشته باشید. انسان ها گاهی در شرایطی قرار میگیرند که دست به تصمیم های عجولانه می زنند و مسیرهای را انتخاب می کنند که اصلا درست نیست و همین ها مثل سدهای می شوند که جلوی راه انسان را برای خوشبختی و رسیدن به موفقیت می گیرند.

در اخر ذکر این نکته لازم و ضروریست که ما باید به تصمیم های یکدیگر احترام بگذاریم و موفقیت صرفا به دلیل پولدار شدن نیست. هر کسی می تواند برای خود یک هدف را داشته باشد. مثلا کسی رسیدن به درجه های علمی بالا را رسیدن به هدف می داند و برخی از افراد موفقیت را پولدار شدن می دانند.

ادیسون و موفقیت

ادیسون را همه می شناسیم و دیگر نیازی به معرفی ندارد. یک گزارشکر از ادیسون اینگونه می پرسد که شما هزار بار شکست خورید و چه حسی داشته اید؟ شما فکر می کنید که ادیسون چه جوابی به گزارشکر داده است؟ ادیسون اینگونه می گوید که من هزار بار شکست نخورده ام و لامپ برقی که اختراع کرده ام هزار مرحله داشته است.

خیلی از ما اصلا مثل ادیسون نیستیم و اگر حتی یکبار هم شکست بخوریم به دنبال هدفمان نمی رویم و دیگر دست از کار می کشیم و این شروع ناامیدی و پایان دادن به راه برای رسیدن به موفقیت است.

برای مشاهده انشا های بیشتر کلیک کنید