آنتی ویروس پادویش

داستان شگفت‌ انگیز بارورسازی ابرها : سلاح جنگ تا راه حل آلودگی هوا

سلاح جنگ تا راه حل آلودگی هوا

به گزارش زوم تک از دهلی نو، در حالی که هوای دهلی به مه غلیظی از گرد و غبار و آلاینده‌ها تبدیل شده و ساکنان آن برای نفس کشیدن التماس می‌کنند، بارورسازی ابرها یا باران مصنوعی به عنوان یک راه حل کوتاه مدت برای پاکسازی دود مطرح شده است. در حالی که اثربخشی این راه حل در پایتخت هند قابل بحث است، بارورسازی ابرها برای اولین بار در اواسط قرن بیستم مطرح شد و به سرعت در طول جنگ ویتنام به سلاح تبدیل شد، زمانی که این پیشرفت علمی به ابزاری خطرناک برای دستکاری آب و هوا مبدل گشت.

گیفت کارت

بارورسازی ابرها: یک “گلوله نقره‌ای” برای اصلاح آب و هوا

در 30 سپتامبر 1946، در یک شام پر ستاره در شهر نیویورک، دیوید سارنوف، رئیس شرکت رادیویی آمریکا، ادعای جسورانه‌ای کرد: کنترل آب و هوا دیگر علمی تخیلی نیست. سارنوف گفت: “به عنوان مثال، انسان ممکن است یاد بگیرد که چگونه حرکات هوا را با تغییرات متعاقب آن در آب و هوا منحرف کند و ممکن است کشف کند که چگونه یک طوفان را خنثی کند یا آن را از مسیر خود منحرف کند.” او پیش‌بینی کرد که مردم به زودی ممکن است آب و هوا را مانند یک ایستگاه رادیویی انتخاب کنند. چشم انداز سارنوف منعکس کننده خوش بینی پس از جنگ در آمریکا بود که علم و فناوری می‌توانند هر مشکلی را – چه ساخته دست بشر و چه طبیعی – حل کنند.

کنترل آب و هوای تجاری، به ویژه بارورسازی ابرها، حتی در کارتون‌ها نیز ظاهر شد. در فیلم کوتاه Looney Tunes در سال 1936 با نام Porky the Rain-Maker، پورکی با خشکسالی مواجه می‌شود و “قرص‌های باران” را از دکتر کواک می‌خرد، که آنها را با یک تفنگ ساچمه‌ای به آسمان پرتاب می‌کند و باعث بارندگی فوری می‌شود. به طور مشابه، در کمیک‌ها و داستان‌های والت دیزنی (1953)، دونالد داک به M.R.M تبدیل می‌شود. (استاد باران ساز)، که هنر باران سازی را کامل کرده است.

بارورسازی ابرها اغلب به عنوان یک “گلوله نقره‌ای” برای اصلاح آب و هوا دیده می‌شود. این شامل افزودن یدید نقره به ابرها، کمک به تشکیل کریستال‌های یخ و تبدیل آب به باران یا برف است. هدف افزایش بارش با اطمینان از رسیدن باران بیشتر به زمین در مقایسه با مقدار بخار آب موجود در ابرها است.

مفهوم بارورسازی ابرها توسط وینسنت شفر در سال 1946 هنگام کار در آزمایشگاه تحقیقاتی جنرال الکتریک در اسکنکتدی، نیویورک کشف شد. شفر در تلاش برای ایجاد ابرهای مصنوعی در یک محفظه سرد، یخ خشک را برای خنک کردن بیشتر محفظه اضافه کرد و بلافاصله ابری در اطراف یخ خشک تشکیل شد. کریستال‌های میکروسکوپی یخ در یخ خشک، بذر مناسبی برای متراکم شدن بخار آب فراهم کردند.

شفر و برنارد ونگات، فیزیکدان، با هم در یک هواپیمای تک موتوره پرواز کردند تا ابرهای مناسب را پیدا کنند. شفر پس از یافتن شرایط مناسب، سه پوند تراشه یخ خشک را از کابین خلبان رها کرد و دانشمندان روی زمین تماشا کردند که برف از ابر بارور شده می‌بارد. بعدها، ونگات کشف کرد که یدید نقره در هسته‌زایی ابرها موثرتر از یخ خشک است.

به دنبال این پیشرفت‌ها، سپاه سیگنال ارتش ایالات متحده در فوریه 1947 قراردادی را با جنرال الکتریک برای تحقیقات در مورد پراکندگی مه و ابر امضا کرد. کریستین سی هارپر، مورخ، در کتاب “باران را ایجاد کن: کنترل ایالتی جو در آمریکای قرن بیستم” خاطرنشان می‌کند که در ابتدا “پروژه برف” نامیده می‌شد و بعداً به پروژه سیروس تغییر نام داد. هارپر می‌گوید: “سپاه سیگنال و جنرال الکتریک در بیانیه مشترک خود اعلام کردند که تحقیقات آنها ممکن است منجر به “دستکاری نیروهای عظیم طبیعی به نفع بشریت در همه جا” شود.

کنترل آب و هوا در جنگ

آمریکا از طریق پروژه سیروس آموخت که چگونه می‌توان از کنترل آب و هوا در جنگ برای کاهش روحیه دشمن با ایجاد آب و هوای سخت، آسیب رساندن به محصولات برای مختل کردن منابع غذایی و ایجاد برف برای کشف موقعیت‌های پنهان و فعالیت‌های دشمن در طول مسیرهای تدارکاتی استفاده کرد.

هارپر می‌گوید: “برای رهبران نظامی و غیرنظامی آمریکای پس از جنگ که مایل به بهره‌برداری از هر مزیتی در روابط خصمانه فزاینده این کشور با اتحاد جماهیر شوروی بودند، امکان تضمین امنیت ملی با کنترل آب و هوا بسیار وسوسه انگیز بود که از آن بگذرند.”

بارورسازی ابرها در طول جنگ سرد، زمانی که دولت‌ها کنترل آب و هوا را برای اهداف نظامی و کشاورزی بررسی می‌کردند، توجه بین‌المللی را به خود جلب کرد. در دهه 1960، این تکنیک در جنگ ویتنام (1975-1955) با وزارت دفاع ایالات متحده به کار گرفته شد که ابرها را برای طولانی‌تر کردن فصل باران‌های موسمی در امتداد مسیر هو چی مین در طول عملیات پاپی (1972-1967) بارور می‌کرد. چیزی که به عنوان پروژه آزمایشی پاپی آغاز شد، به پروژه هموطن تبدیل شد و آب و هوا را به سلاح تبدیل کرد.

هارپر خاطرنشان می‌کند که این تکنیک به دلیل ابرهای کومولوس بزرگ قبل و بعد از باران‌های موسمی تابستان در ویتنام و لائوس موثر واقع شد. هنگامی که قوطی‌های پر از یدید نقره در ابرها رها می‌شدند، آنها به شکل متمایزی “منفجر” می‌شدند. بارندگی مداوم ناشی از آن، ترافیک کامیون‌ها را در مسیر کند کرد و با موفقیت از استفاده از آن به عنوان مسیر تدارکاتی جلوگیری کرد.

هارپر، دونالد هورنیگ، مشاور علمی لیندون بی جانسون، رئیس جمهور ایالات متحده را در حال نوشتن این جمله ثبت می‌کند: “این اتهام مطرح می‌شود که ما [ایالات متحده] اولین کسانی بودیم که “جعبه پاندورا” از تهدیدات ناشناخته برای تمدن‌های آینده را باز کردیم.”

هارپر می‌گوید، همانطور که آنها در مورد چگونگی دفاع از تلفات احتمالی جانی، زمینی و محصولات کشاورزی ناشی از بارندگی ناشی از بارورسازی ابرها در ویتنام شمالی طوفان فکری می‌کردند، والت ویتمن روستو، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور جانسون، استدلال کرد: “تنها دفاع ما این خواهد بود… که باران سازی به عنوان یک مکمل انسانی و موثر غیرکشنده برای بمباران ما در شمال استفاده می‌شود.”

هارپر می‌گوید، اسکادران 54 شناسایی آب و هوای نیروی هوایی ایالات متحده، که بیشتر این عملیات را انجام داد، ادعا کرد که هدف آنها “ساختن گل، نه جنگ” است.

یک استراتژی سازگاری با آب و هوا

پس از جنگ ویتنام، مجمع عمومی سازمان ملل متحد معاهده “کنوانسیون منع استفاده نظامی یا هرگونه استفاده خصمانه دیگر از تکنیک‌های اصلاح محیط زیست” در سال 1976 را تصویب کرد که هدف آن محدود کردن اصلاح آب و هوا به اهداف صلح آمیز بود. در دهه 1980، بارورسازی ابرها به دلیل نگرانی‌های اخلاقی و زیست محیطی از بین رفت.

به این پست امتیاز بدید

نظرات در مورد : داستان شگفت‌ انگیز بارورسازی ابرها : سلاح جنگ تا راه حل آلودگی هوا

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *